Set Fire To The Rain

Set Fire To The Rain

I let it fall, my heart
And as it fell you rose to claim it
It was dark and I was over
Until you kissed my lips and you saved me
My hands they're strong, but my knees were far too weak
To stand in your arms without falling to your feet
But there's a side to you that I never knew, never knew
All the things you'd say, they were never true, never true
And the games you play, you would always win, always win

But I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Let it burn while I cried
Cause I heard it screaming out your name, your name

When I'm with you I could stay there
Close my eyes, feel you're here forever
You and me together, nothing gets better
Cause there's a side to you that I never knew, never knew
All the things you'd say, they were never true, never true
And the games you play, you would always win, always win

But I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Let it burn while I cried
Cause I heard it screaming out your name, your name
I set fire to the rain
And I threw us into the flames
Where I felt something die
Cause I knew that that was the last time, the last time

Sometimes I wake up by the door,that heart you caught must be waiting for you
Even now when we're already over
I can't help myself from looking for you

I set fire to the rain
Watched it pour as I touched your face
Let it burn while I cried
Cause I heard it screaming out your name, your name
I set fire to the rain
And I threw us into the flames
Where I felt something die
Cause I knew that that was the last time, the last time

گاه نوشته

در سرزمینی که معیار  زن ها زیبایی و

معیار مردها دارایی دیگر جایی برای عقل و

شعور نیست.

خط خشک (قسمت پایانی)

 

خط خشک

(ديواره‌ای ميان هوای مرطوب دريا و هوای خشک قاره)

جعفر سپهری – پريسا زارعی

 

اقليم‌ شناسي‌ چند پديده‌ مرتبط‌ با خط‌ خشك‌ در ايالات‌ متحده‌

 اقليم‌ شناسي‌ توفان‌هاي‌ تندري‌ در ايالات‌ متحده‌

 توفانهاي‌ تندري‌ در ايالات‌ متحده‌ امريكا بيشتر در ماههاي‌ فصل‌هاي‌ بهار و تابستان‌ در ساعتهاي‌ بعدازظهر و يا در هنگامه‌ غروب‌ آفتاب‌ رخ‌ مي‌هد. اما در  Great Plains  اين‌ پديده‌ بيشتر در شباهنگام‌ رخ‌ مي‌دهد. در حاليكه‌ در بيشتر مناطق‌ ايالات‌ متحده‌ اين‌ پديده‌ در بعد از ظهر اتفاِق مي‌افتد.

 گرماي‌ خورشيد در روي‌ سطح‌ زمين‌ آثار گرانباري‌ بر بارش‌ همرفتي‌ مي‌گذارد، البته‌ توفان‌هاي‌ تندري‌ هم‌ به‌ هنگامي‌ كه‌ سطح‌ زمين‌ به‌ نزديكي‌ بيشينه‌ دماي‌ خود رسيده‌ است‌ رخ‌ مي‌دهد. بيشينه‌ شبانه‌ برفراز  Great Plains  به‌ روند جابجايي‌ شرقِ سوي‌ توفان‌هاي‌ تندري‌ از زمينه‌ بلندتر در طي‌ روز دارد. اما بعضي‌ از توفان‌هاي‌ شبانه‌ در شباهنگام‌ هم‌ رخ‌ مي‌دهند. اين‌ توفان‌هاي‌ تندري‌ شبانه‌ ممكن‌ است‌ به‌ كمك‌ روندهاي‌ قائم‌ حركتي‌ كه‌ به‌ وسيله‌ جت‌ (رودباد) در سطح‌ پايين‌ ايجاد مي‌شود، گسترش‌ يابد. آنها ممكن‌ است‌ با افزايش‌ رطوبت‌ در لايه‌ مرزي‌ كه‌ به‌ همرفتي‌ جت‌ سطح‌ پايين‌ مربوط‌ مي‌شود، و يا پس‌ رفت‌ يا عقب‌ نشيني‌ خط‌ خشك‌ همراهي‌ گردد.

 نقطه‌ اوج‌ توفان‌هاي‌ تندري‌ كوهستاني‌ در آغاز بعداز ظهرها در پاسخ‌ به‌ افزايش‌ شيب‌ حرارت‌ خورشيدي‌ و نتيجه‌ چرخه‌ دره‌ به‌ كوهستان‌ است‌. آنها اغلب‌ از شيب‌ كوهستان‌ سرازير شده‌ و در سطوح‌ پايين‌تر جاي‌ مي‌گيرند. نقطه‌ اوج‌ بعدي‌ در سطوح‌ پايين‌تر شكل‌ گرفته‌ و همچنين‌ دستيابي‌ بعدي‌ به‌ همرفت‌ حرارت‌ است‌.

 

 اقليم‌ شناسي‌ تگرگ‌ در ايالات‌ متحده‌

 بارش‌ تگرگ‌ در ايالات‌ متحده‌ امريكا بيشتر در مناطقي‌ كه‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ رخ‌ مي‌دهد به‌ فراواني‌ اتفاقِ مي‌افتد. بيشتر توفان‌هاي‌ تندري‌ در مناطق‌ مرتفع‌ و بلند و شيب‌دار با رطوبت‌ فراوان‌ از شرقِ ياشمالشرقي‌ به‌ سوي‌ شمال‌ از زمينه‌ جبهه‌ سرد و يا جبهه‌ ساكن‌ است‌. بارش‌ تگرگ‌ بر روي‌ رشته‌ كوههاي‌ منطقه‌ غرب‌ به‌ فراواني‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد. در اين‌ مناطق‌ تگرگ‌ نرم‌    ( graupel ) عادي‌ است‌. تگرگ‌ درشت‌ در دشتهاي‌ بلند ديده‌ مي‌شود. هرچند كه‌ در مناطق‌ شرقي‌ قاره‌ هم‌ ديده‌ شده‌ است‌.

 

 اقليم‌ شناسي‌ تورنادو(ديوباد) در ايالات‌ متحده‌

 تورنادو در ايالات‌ متحده‌ در گذرگاه‌ تورنادو ( tornado alley ) بيشتر از هرجاي‌ ديگري‌ در روي‌ كره‌ زمين‌ رخ‌ مي‌دهد. بلنديهاي‌ غرب‌ و جنوبغربي‌  Greaat Plains  و خليج‌ مكزيكو نقش‌ بسيار مهمي‌ را بازي‌ مي‌كند. شيب‌ سطح‌ زمين‌ عامل‌ تاثيرگذاري‌ بر  lee trough  و جت‌ سطح‌ پايين‌ است‌. عاملي‌ كه‌ با فرارفت‌ شمال‌سو روي‌ خليج‌ سرشار از رطوبت‌ موجب‌ مي‌گردد كه‌ هواي‌ گرم‌ و خشك‌ همانند درپوشي‌ روي‌ آن‌ عمل‌ كند. بسياري‌ از توفان‌هاي‌ سهمناك‌ زماني‌ رخ‌ مي‌دهند كه‌ جبهه‌ها و پديده‌ خط‌ خشك‌ در حركت‌ شمال‌سو و شمالغربي‌سوي‌ به‌ منطقه‌ توفان‌خيز رسيده‌ باشند.

 بيشتر تورنادوها در اواخر فصل‌ بهار در ساعات‌ غروب‌ يا بعد از ظهر رخ‌ مي‌دهد. اين‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ گرماي‌ خورشيدي‌ نقش‌ بسيار مهمي‌ را در ايجاد محيطي‌ با ناپايداري‌ نهفته‌ براي‌ ايجاد توفان‌هاي‌ تورنادو زاينده‌ در طي‌ بعد از ظهرها دارد.

 بيشينه‌ و طغيان‌ اين‌ رخداد در فصل‌ بهاراست‌. يعني‌ هنگامي‌كه‌ به‌ هم‌ آميختگي‌هاي‌ بسيار توانمند در تروپسفر مياني‌ و تروپسفر بالايي‌ رخ‌ داده‌ و محيطي‌ با برش‌ قائم‌ نيرومند و مقادير هنگفت‌ درپوش‌سان‌ ايجاد مي‌گردد. در خلال‌ اواخر زمستان‌ توفان‌هاي‌ تورنادو در روي‌ ايالات‌ مجاور خليج‌ رخ‌ مي‌دهند و به‌ سوي‌ شمال‌ مهاجرت‌ مي‌كنند. از اين‌ رو فعاليت‌هاي‌ تابستاني‌ در دشتستان‌هاي‌ شمالي‌ شديدتر است‌.

 

 گردبادهاي‌ دريايي[1]‌ ( waterspouts ) كه‌ به‌ هنگام‌ برخورد با ساحل‌ آثار تخريبي‌ به‌ مراتب‌ دهشتناك‌تري‌ از خود بروز مي‌دهند بيشتر در طي‌ فصل‌ تابستان‌ و در خليج‌ مكزيكو و ايالات‌ مجاور آن‌ رخ‌ مي‌دهد.

 گاهي‌ هم‌ ابرهاي‌ قيفي‌ شكل‌ و تورنادوها در هر منطقه‌اي‌ رخ‌ ميدهد، زمان‌ اين‌ رخداد در عرض‌هاي‌ پايين‌ در فصل‌ بهار و در عرض‌هاي‌ بالا در فصل‌ تابستان‌ است‌. تونادوها و گردبادهاي‌ دريايي‌ در ساحل‌ كاليفرنيا(شرقِ اقيانوس‌ آرام‌) در تراف‌هاي‌ بسيار نيرومند سطح‌ پايين‌ ديده‌ مي‌شود.

 

 جابجايي‌ تورنادوها بيشتر تحت‌ تاثير پستي‌ و بلنديهاي‌ زمين‌ است‌ تا سيستم‌هاي‌ سينوپتيكي‌ كه‌ در منطقه‌ قرار دارد. براي‌ نمونه‌ تورناوهاي‌ كوهستاني‌ به‌ سمت‌ دشت‌هاي‌ باز حركت‌ كرده‌ موجب‌ ژرفناي‌ بيشتر لايه‌ مرطوب‌ مي‌گردند. يك‌  Cape  از هواي‌ مستعد براي‌ تورنادو كه‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ ضعيف‌ شده‌ است‌ و ديگر تورنادوزا نيست‌ وارد يك‌ سلول‌ نيرومند شده‌ و يك‌ ابر ياخته‌ تورنادوزا ايجاد مي‌كند. از سوي‌ ديگر هم‌ يك‌ توفان‌ تندري‌ توانمند در روي‌ خشكي‌ بر روي‌ دريا سر خورده‌ و موجب‌ تضعيف‌  Cape  مي‌گردد.

 

 

 

 مرجع‌:                            Bluestine, Dynamic and Synoptic Meteorology



[1] اکوان ديو

خروشيد و پيچيد و بانگ و غريو

ز دريا بر آمد چو اکوان ديو

 

خط خشک (قسمت سوم)

 

خط خشک

(ديواره‌ای ميان هوای مرطوب دريا و هوای خشک قاره)

جعفر سپهری – پريسا زارعی

 

 چندين‌ فرضيه‌ گوناگون‌ براي‌ شرح‌ و توضيح‌ رخدادهاي‌ متناوب‌ و پيوسته‌ در طول‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ ارائه‌ شده‌ است‌. در سمت‌ غرب‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ باد سطح‌ زمين‌ معمولاً در طول‌ زمان‌ پيشگرد ( veer ) مي‌كند، در حاليكه‌ در سمت‌ شرقِ پديده‌ اين‌ باد هم‌ امكان‌ دارد كمي‌ تغيير جهت‌ بدهد و هم‌ اينكه‌ امكان‌ دارد هيچ‌ تغيير و دگرگوني‌ در جهت‌ آن‌ داده‌ نشود. از اين‌ رو همگرايي‌ در سطوح‌ پايين‌ كه‌ نمايانگر حركت‌ عمودي‌ رو به‌ بالاست‌، مي‌تواند آنچنان‌ در طول‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ توانمند باشد كه‌ توان‌ ناپايداري‌ نهفته‌ توده‌ هوايي‌ را كه‌ درست‌ در سمت‌ مشرقِ پديده‌ خط‌ خشك‌ قرار دارد را به‌ اندازه‌اي‌ بيش‌ از توان‌ لبريز شدن‌ و سرريز شدن‌ بالا ببرد.

  گاهي‌ هم‌ امواجي‌ در مقياس‌ مياني‌ هواشناسي‌  meso  ويا در مقياس‌ كمي‌ پايين‌تر از سينوپتيك‌  sub-synopticc ، كه‌ تا كنون‌ ماهيت‌ آنها به‌ درستي‌ شناخته‌ نشده‌ است‌، در طول‌ خط‌ خشك‌ به‌ همگرايي‌ محلي‌ و منطقه‌اي‌ كمك‌ مي‌كند. شناخت‌ دقيق‌ اين‌ امواج‌ و ماهيت‌ واقعي‌ و راستين‌ آنها نيازمند پژوهش‌ و مطالعه‌ پيگير بر روي‌ اين‌ پديده‌ است‌.

 همچنين‌ اين‌ يك‌ موضوع‌ هم‌ مطرح‌ شده‌ است‌ كه‌ امواج‌ حرارتي‌ و يا گونه‌هاي‌ ديگري‌ از امواج‌ در سمت‌ غرب‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ مي‌توانند به‌ هنگام‌ گذر به‌ سمت‌ شرقِ پديده‌ همرفت‌ ماشه‌اي‌ ( trigger ) انجام‌ دهند. علاوه‌ بر آن‌ اين‌ نكته‌ هم‌ وجود دارد كه‌ امواج‌ حرارتي‌ خشك‌ در طول‌ پديده‌ خط‌ خشك‌، هواي‌ مرطوب‌ لايه‌ پايين‌تر در سمت‌ و سوي‌ شرقِ پديده‌ را دنبال‌ كند. رهيافت‌ و نتيجه‌ اين‌ فرآيند آزاد سازي‌ و افزايش‌ موقعيت‌ ناپايداري‌ است‌. محدوده‌ فوران‌ كرده‌  outflow  به‌ سمت‌ غرب‌ حركت‌ كرده‌ و از اين‌ رو اين‌ امكان‌ وجود خواهد داشت‌ كه‌ توفان‌هاي‌ ايجاد شده‌ در اثر همرفتي‌ با پديده‌ خط‌ خشك‌ واكنش‌ متقابل‌ كرده‌ در نتيجه‌ همگرايي‌ محلي‌ را افزايش‌ دهد.

 پيشنهاد ديگري‌ هم‌ براي‌ توضيح‌ اين‌ روند ارائه‌ شده‌ است‌. اين‌ پيشنهاد مبني‌ بر اين‌ است‌ كه‌ سازوكار مسئول‌ نگاه‌داري‌ اين‌ شناوري‌ و حركت‌ صعودي‌ در طول‌ خط‌ خشك‌، همان‌ سازوكاري‌ است‌ كه‌ مسئول‌ همرفتي‌ خطوط‌ Isohaline  است‌. تفرقِ غير خطي‌ دو جزء اصلي‌ گرما و بخار آب‌ در جو همانند دو جزء گرما و نمك‌ در آب‌ دريا، پيوسته‌ است‌. اكنون‌ اينچنين‌ پنداشته‌ مي‌شود كه‌ گرما به‌ سوي‌ شرقِ و بخار آب‌ به‌ سوي‌ غرب‌ تفرقِ مي‌يابد. كوچكترين‌ دگرگوني‌ در طول‌ خط‌ خشك‌، در روي‌ دما نمود حاصل‌ مي‌كند. اما از آنجاكه‌ هواي‌ گرم‌ و مرطوب‌ سمت‌ شرقِ و يا خود پديده‌ خط‌ خشك‌ داراي‌ ظرفيت‌ گرمايي‌ اندكي‌ بيش‌ از هواي‌ خشك‌ و داغ‌ سمت‌ غرب‌ است‌. دماي‌ در هم‌ آميخته‌ در خط‌ خشك‌ در حقيقت‌ اندكي‌ سردتر از هركدام‌ مي‌گردد.

  انگاشت‌ ديگري‌ كه‌ پيشنهاد شده‌ است‌ سازوكاري‌ است‌ كه‌ حركت‌ عمودي‌ در طول‌ خط‌ خشك‌ در چرخه‌ نسيم‌ دريا به‌ ساحل‌ دارد. اين‌ چنين‌ امكاني‌ وجود دارد كه‌ اين‌ فرآيند به‌ عنوان‌ نتيجه‌اي‌ از آهنگ‌ تغيير و دگرگوني‌ گرماي‌ متبادل‌ با محيط‌ در طول‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ نمايان‌ گردد. آهنگ‌ گرماي‌ متبادل‌ با محيط‌ در سمت‌ خشك‌ و تميز پديده‌ خط‌ خشك‌ بالاست‌. از سوي‌ ديگر اين‌ آهنگ‌ گرماي‌ متبادل‌ با محيط‌ در سمت‌ ابري‌ و مرطوب‌ خط‌ خشك‌ پايين‌ است‌. اگر خاك‌ سمت‌ خشك‌ پديده‌ خط‌ خشك‌، خشك‌ و خاك‌ سمت‌ مرطوب‌ و نمناك‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ تر باشد، در اين‌ صورت‌ ميزان‌  differential  گرماي‌ متبادل‌ با محيط‌ افزايش‌ خواهد يافت‌.

 واكنش‌ متقابلي‌ كه‌ ميان‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ و نيروهاي‌ در مقياس‌ سينوپتيكي‌ وجود دارد هنوز به‌ درستي‌ شناخته‌ نشده‌ است‌. در كشور ايالات‌ متحده‌، جايي‌ كه‌ بيشترين‌ مطالعه‌ بر روي‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ انجام‌ گرفته‌ شده‌ است‌، به‌ هنگامي‌كه‌ يك‌ تراف‌ با موجهاي‌ كوتاه‌ به‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ نزديك‌ مي‌گرد، به‌ منطقه‌اي‌ وارد مي‌شود كه‌ پايداري‌ ايستا در جو پايين‌ كمتر است‌. ازاين‌رو پاسخ‌ و واكنش‌ شبه‌ زمين‌گرد جو افزايش‌ مي‌يابد. اگر لاپس‌ريت‌ موجود را خشك‌ و بي‌دررو در نظر بگيريم‌، و جو هم‌ نتواند در وضعيت‌ تعادل‌ شبه‌زمينگرد پابرجا بماند، در اينصورت‌ امواج‌ Innternal-gravity  توليد خواهند شد.

  قانون‌ تاثير متقابل‌ جبهه‌ - خط‌ خشك‌

 چرخنده‌هاي‌ با ژرفنا و عمق‌ كم‌ اغلب‌ در  intersection  محل‌ تلاقي‌ و تماس‌ خط‌ خشك‌ و منطقه‌ جبهه‌ پديدار مي‌گردد. گاهي‌ اين‌ قوانين‌ كه‌ در مورد چرخندهاي‌ كم‌ عمق‌ به‌ كار برده‌ مي‌گردد، به‌ نام‌ قوانين‌ مقياس‌ زير سينوپتيك‌ (SSL:Sub-Synoptic Scale Low)  ناميده‌ مي‌شوند. اين‌ چنين‌ مواردي‌ اغلب‌ در غياب‌ نيروهاي‌ توانمند در مقياس‌ سينوپتيك‌ شكل‌ گرفته‌ و موارد شبه‌ ايستا ( quasistatioary )    ناميده‌ مي‌شوند. اين‌ روند كاملاً شبيه‌ گرماي‌ متبادل‌ در لايه‌ مرزي‌ است‌ و پستي‌ و بلندي‌هاي‌ سطح‌ زمين‌ نقش‌ بسيار مهمي‌ را در باره‌ آن‌ بازي‌ مي‌كند. هواي‌ سرد شمال‌ جبهه‌ معمولاً مرطوب‌تر از هواي‌ داغ‌ غرب‌ خط‌ خشك‌، اما خشك‌تر از هواي‌ گرم‌ شرقِ خط‌ خشك‌ است‌.

 از موارد چشمگير و قابل‌ توجهي‌ كه‌ به‌ خط‌ خشك‌ تبديل‌ مي‌شود جبهه‌ شينوك‌ است‌. در بهار جبهه‌ شينوك‌ ممكن‌ است‌ كه‌ به‌ يك‌ خط‌ خشك‌ تبديل‌ گردد.

خط خشک (قسمت دوم)

 

خط خشک

(ديواره‌ای ميان هوای مرطوب دريا و هوای خشک قاره)

جعفر سپهری – پريسا زارعی

در هنگامه‌ موقعيت‌  ساكن‌ و خاموش‌ ، براي‌ نمونه‌ به‌هنگام‌ نبود نيرويي‌ توانمند در مقياس‌ سينوپتيكي‌ و غياب‌ سيستم‌هاي‌ متعارف‌، خط‌ خشك‌ در طول‌ روز شرق‌سو و شباهنگام‌ غرب‌سو حركت‌ مي‌كند. به‌روشني‌ اين‌ امكان‌ وجود دارد كه‌ حركت‌ شرق‌سوي‌ هنگام‌ روز پراكنده‌ و تك‌وتوك‌ بوده‌ و به‌هيچ‌ روي‌ يك‌ رخداد روشن‌ و چشمگيري‌ همچون‌ حركت‌ يك‌ جبهه‌ معمولي‌ نداشته‌ باشد. اين‌ تفاوت‌ سرعتهاي‌ جبهه‌ و خط‌ خشك‌ گاه‌گداري‌ باعث‌ مي‌شود كه‌ يك‌ جبهه‌ سرد سطح‌ زمين‌ به‌ يك‌ خط‌ خشك‌ برخورد كرده‌ آنرا به‌ يك‌ جبهه‌ سرد دگرگون‌ كرده‌ و يا حتي‌ با آن‌ پيوند پيداكند.  از سويي‌ ديگر يك‌ جبهه‌ پاسيفيكي‌ كه‌ در روي‌ اقيانوس‌ آرام‌ شكل‌ گرفته‌ و سرشار از رطوبت‌ است‌، در طي‌ گذرش‌ بر فراز كوههاي‌ ايالت‌ نيومكزيكو و بارش‌، هنگامي‌كه‌ به‌ غرب‌ ايالت‌ تگزاس‌ مي‌رسد، به‌ دليل‌ برخورد با فرارفت‌ هواي‌ سرشار از رطوبتي‌ كه‌ از سوي‌ خليج‌ مكزيك‌ مي‌آيد، به‌ يك‌ خط‌ خشك‌ تغيير ماهيت‌ مي‌دهد و در شيبي‌ روبه‌ پايين‌ خشك‌ مي‌گردد. از ديگرسو، نكته‌اي‌ شايان‌ توجه‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ خط‌ خشك‌ كلاسيك‌، با هيچ‌گونه‌ جبهه‌اي‌ همراهي‌ نمي‌كند. اين‌ مطلب‌ با همراهي‌ يك‌ نوسان‌ روزانه‌ در مولفه‌هاي‌ مداري‌ گراديان‌ دما، كه‌ شباهنگام‌ كاملاً شرق‌سو و در خلال‌ روز كاملاً غرب‌سواست‌ روشن‌تر مي‌گردد. در كشور ايالات‌ متحده‌ امريكا، خط‌ خشك‌ به‌ ندرت‌ در شرق طول‌ جغرافيايي‌ 96 غربي‌ يافت‌ مي‌شود. اما همين‌ خط‌ خشك‌ مي‌تواند توسط‌ يك‌ چرخند توانمند و نيرومند در مقياس‌ سينوپتيكي‌ به‌ سمت‌ شرق اين‌ طول‌ جغرافيايي‌ و يا حتي‌ فراتر از آن‌ هدايت‌ گردد.

محدوده‌ خط‌ خشك‌ معمولاً از سطح‌ زمين‌ تا بلنداي‌ يك‌ الي‌ يك‌ونيم‌ كيلومتري‌  AGL  از سطح‌ زمين‌ زيرين‌ گسترش‌ يافته‌ و به‌ شكلي‌ افقي‌ به‌ فراسوي‌ شرق كشيده‌ مي‌شود. توان‌ سرماي‌ بالقوه‌ خط‌ خشك‌ بدين‌ صورت‌ است‌ كه‌، هواي‌ مرطوب‌ در شرق خط‌ خشك‌ به‌وسيله‌ يك‌ لايه‌ توانمند پايدار ايستا، همچون‌ يك‌ درپوش‌ دچار وارونگي‌ مي‌گردد. توان‌ گرماي‌ بالقوه‌ خط‌ خشك‌ بدين‌ صورت‌ است‌ كه‌، هواي‌ خشك‌، كه‌ وارونگي‌ را در سمت‌ شرق خط‌ خشك‌ همراهي‌ مي‌كند، در تمام‌ لايه‌هاي‌ سمت‌ غرب‌ پديدار مي‌گردد. قدرمطلق‌ گراديان‌ نقطه‌ شبنم‌ دست‌ كم‌ 15 درجه‌ سانتيگراد بر هر 100 كيلومتر است‌ . اما، شايان‌ توجه‌ است‌ كه‌ گرادياني‌ به‌ بزرگي‌ 9 درجه‌ سانتيگراد بر كيلومتر هم‌ مشاهده‌ شده‌ است‌ . اما گراديان‌ چگالي‌ (دماي‌ واقعي‌) به‌ آن‌ بزرگي‌ كه‌ مي‌بايست‌ در جو خشك‌ باشد نيست‌، زيرا هواي‌ گرم‌ و سبك‌ در سمت‌ غرب‌ خط‌ خشك‌ و هواي‌ سرد و مرطوب‌ و سنگين‌ در سمت‌ شرق خط‌ خشك‌ قرار دارد، و البته‌ در دماي‌ يكسان‌ هواي‌ خشك‌ سنگين‌تر از هواي‌ مرطوب‌ است‌. تغييرات‌ روزانه‌ دما در سمت‌ شرق خط‌ خشك‌ كمتر از سمت‌ غرب‌ آن‌ است‌، دليل‌ اصلي‌ اين‌ امر  گسيل‌ پرتوهاي‌ موج‌ بلند به‌وسيله‌ ابرها و بخارآب‌  در سمت‌ شرق خط‌ خشك‌ است‌.

 سازوكارهايي‌ كه‌ براي‌ شكل‌ دادن‌ و جابجايي‌ خط‌ خشك‌ برروي‌ ايالات‌ متحده‌ امريكا موثرند عبارتند از: رطوبتي‌ كه‌ از خليج‌ مكزيك‌ در واكنش‌ به‌ يك‌  lee trough  و يك‌ واچرخند در سطح‌ به‌ سمت‌ مشرق آن‌، به‌ سوي‌ شمال‌ فرارفت‌ مي‌كند. چنين‌ پنداري‌ وجود دارد كه‌  لايه‌ مرطوب‌  از سطح‌ زمين‌ تا بعضي‌ لايه‌هاي‌ فشاري‌ ثابت‌ گسترش‌ پيدا مي‌كند. پس‌، از اين‌ رو كه‌ بلنداي‌ سطح‌ زمين‌ در سمت‌ شرق به‌ نسبت‌ پايين‌تر از سمت‌ غرب‌ است‌، لايه‌ مرطوب‌ به‌ سوي‌ شرق ژرفتر مي‌گردد. در همين‌ زمان‌ باوجود بالاتر بودن‌ سطح‌ زمين‌ در سمت‌ غرب‌، ژرفناي‌ آن‌ در اين‌ سمت‌ كاهش‌ مي‌يابد. يك‌ وارونگي‌ سرپوش‌ مانند كه‌ يك‌  lid  ناميده‌ مي‌شود، بر فراز فلات‌ به‌ نسبت‌ بلند كشور مكزيك‌ و ايالت‌ نيومكزيكو، بر روي‌ لايه‌ مرطوب‌ توده‌ هواي‌ سرد دريايي‌، يك‌ توده‌ هواي‌ گرم‌ را نمايان‌ مي‌كند. توده‌ هواي‌ روي‌ اين‌ فلات‌ بلند به‌ وسيله‌ يك‌ لايه‌ ژرف‌ خشك‌ بي‌دررو كه‌ از آفتاب‌ روزانه‌ گرما مي‌گيرد، شناسايي‌ مي‌گردد.از آنجاييكه‌ آهنگ‌ رشد گرما به‌ رطوبت‌ و نمناكي‌ خاك‌ بستگي‌ دارد، اين‌ انتظار و رهيافت‌ ايجاد مي‌شود كه‌ لايه‌ خشك‌ بي‌دررو و ژرف‌ بر روي‌ خاك‌ خشك‌ و عاري‌ از رطوبت‌ يك‌ فلات‌ بلند گسترش‌ يابد. لايه‌ در هم‌ آميخته‌ بالا رفته‌  بر روي‌ لايه‌ سرد و نمناك‌ فرارفت‌ كرده‌ و از درهم‌ آميختن‌ ايندو لايه‌ جلوگيري‌ مي‌كند. معمولاً يك‌ لايه‌ پايدار سرپوش‌سان‌ برروي‌ لايه‌ آميخته‌اي‌ كه‌ در حال‌ بالا رفتن‌ است‌ قرار گرفته‌ مانع‌ حركت‌ آن‌ شده‌ آنرا نگهميدارد. اين‌ لايه‌ پايدار، كه‌ معمولاً بين‌ لايه‌هاي‌ 600 ميلي‌باري‌ و 400 ميلي‌باري‌ ديده‌ ميشود، اوج‌ ژرفناي‌ لايه‌ آميخته‌ بالا رفته‌ را نشان‌ مي‌دهد كه‌ سوار بر روي‌ هواي‌ مرطوب‌ زيرين‌ به‌ سمت‌ شرق جريان‌ پيدا مي‌كند. جريان‌ هواي‌ مرطوب‌ پايداري‌ كه‌ در زير هواي‌ خشك‌ خنثي‌ قرار دارد جريان‌  under-running  ناميده‌ شده‌ است‌. از آنجاييكه‌ نسبت‌ آميختگي‌ با افزايش‌ ارتفاع‌ به‌ شدت‌ كاهش‌ پيدا مي‌كند، لايه‌ سرپوش‌سان‌ بالايي‌ كه‌ برروي‌ لايه‌ آميخته‌ زيرين‌ قرار گرفته‌ است‌، با تشعشع‌ سرما در پايين‌ لايه‌ پايدار تقويت‌ و حمايت‌ مي‌گردد.

 در طي‌ روز و هنگاميكه‌ يك‌ سيستم‌ توانمند تاثيرگذار در مقياس‌ سينوپتيكي‌ وجود ندارد، حركت‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ بستگي‌ تام‌ و تمام‌ به‌ دگرگوني‌ آميزه‌اي‌ از سطح‌ مقطع‌ قائم‌ آن‌ دارد. از آنجا كه‌ بلنداي‌ لايه‌ پايدار مجاور سطح‌ زمين‌ و يا به‌ عبارت‌ ديگر ژرفناي‌ لايه‌ نمناك‌ زيرين‌ به‌ سمت‌ شيب افزايش‌ پيدا مي‌كند، مقدار گرماي‌ خالص‌ سطح‌ زمين‌ كه‌ به‌وسيله‌ خورشيد تامين‌ مي‌شود باعث‌ مي‌شود كه‌ هر چه‌ به‌سوي‌ مشرق پيشتر برويم‌ با بي‌ثباتي‌ بيشتري‌ در لايه‌ مرطوب‌ مواجه‌ بشويم‌. علاوه‌ بر اين‌ مطلب‌، چون‌ در سمت‌ شرق كه‌ مجموع‌ بارش‌ روزانه‌ بيشتر است‌ رطوبت‌ خاك‌ هم‌ افزايش‌ مي‌يابد، مقدار خالص‌ گرمايي‌ كه‌ براي‌ ناپايدار كردن‌ اين‌ لايه‌ مورد نياز است‌ نيز افزايش‌ پيدا مي‌كند. اين‌ روند تا به‌ آنگاهي‌ ادامه‌ پيدا مي‌كند كه‌ آهنگ کاهش دما با افزايش ارتفاع (لاپس‌ريت) ‌ در شرق پديده‌ خط‌ خشك‌ به‌ صورت‌ بي‌دررو خشك‌ درآيد، آنگاه‌ ناپايداري‌ ايستا هم‌ كاهش‌ خواهد يافت‌.

 پس‌ از انجام‌ اين‌ روند پديده‌ خط‌ خشك‌ برفراز لايه‌ پايدار با هواي‌ نمناك‌ و مرطوب‌ زير آن‌، نقطه‌ شبنم‌ كه‌ در سطح‌ زمين‌ قرار دارد و پديده‌ خط‌ خشك‌ گسترده‌ شده‌ به‌سوي‌ شيب (كه‌ لزوماً يك‌ خط‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ هم‌ نيست‌)، آميخته‌ مي‌گردد. باد سطح‌ زمين‌ معمولاً با افزايش‌ ارتفاع‌، پيشگرد veer  مي‌كند، زيرا با افزايش‌ ارتفاع‌ اصطكاك‌ كاهش‌ يافته‌ و در جريان‌ هواي‌ جنوبي‌ لايه‌ گرم‌ سطح‌ پاييني‌ در جريان‌ هواي‌ جنوبي‌ فرارفت‌ مي‌كند. به‌ بيان‌ ديگر اندازه‌ حركت‌ لايه‌ بالاتر كه‌ غرب‌سو است‌ با اندازه‌ حركت‌ لايه‌ سطح‌ زمين‌ آميخته‌ مي‌گردد.

 پس‌ از غروب‌ خورشيد، هواي‌ خشك‌ و تميز در غرب‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ از هواي‌ ابري‌ و مرطوب‌ شيبِ آن‌، حتي‌ با وجود باد به‌ نسبت‌ شديد در سطح‌ زمين‌، بسيار سريعتر سرد مي‌گردد. در اين‌ حالت‌ يك‌ وارونگي‌ تشعشعي‌، بر پايان‌ روند آميختگي‌ عمودي‌ تاثير مي‌گذارد. سرعت‌ باد در سطح‌ زمين‌، در پاسخ‌ به‌ نيروي‌ گراديان‌ فشار در سمت‌ و سوي‌ lee trough  آن‌ كاهش‌ يافته‌ و جهت‌ باد نيز برعكس‌ خواهد شد. در سطح‌ پايين‌ نيز رطوبتي‌ كه‌ در سمت‌ شيب پديده‌ قرار گرفته‌ است‌ به‌ سمت‌ غرب‌ آن‌ فرارفت‌ مي‌كند. اين‌ عمل‌ منجر به‌ رانش‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ به‌ سوي‌ غرب‌ مي‌گردد. هنگاميكه‌ سرماي‌ تشعشعي‌، به‌ شدت‌، هواي‌ خشك‌ را تحت‌ تاثير قرار مي‌دهد، ممكن‌ است‌ كه‌ خط‌ خشك‌ هم‌ عقب‌ نشيني‌ كرده‌ و همچون‌ يك‌ جبهه‌ گرم‌ عمل‌ كند. از سوي‌ ديگر نيز اين‌ امكان‌، به‌ ويژه‌ در ساعتهاي‌ آغازين‌ غروب‌، وجود دارد كه‌ اين‌ روند به‌ صورت‌ يك‌ جريان‌ چگال‌ عمل‌ كرده‌ و هنگامي‌كه‌ هواي‌ سمت‌ شرقِ پديده‌ خط‌ خشك‌ به‌ نسبت‌ سردتر است‌، در سمت‌ شرقِ پديده‌ خط‌ خشك‌ توفان‌ تندري‌ دهشتناكي‌ به‌ وجود بيايد كه‌ به‌ سمت‌ غرب‌ اين‌ پديده‌ رانده‌ مي‌شود.

خط خشک (قسمت اول)

خط خشک

(ديواره‌ای ميان هوای مرطوب دريا و هوای خشک قاره)

جعفر سپهری – پريسا زارعی

 

چو چرخند آمد ز دريای روم               

بياهيخت باران بر اين مرز و بوم

چنان کژفشاری برانگيخت راست

  که هر دم ز اوج چگالش بکاست

 

چكيده‌

 خط‌ خشك‌ بيانگر  محدوده‌ باريكي‌ از گراديان‌ افقي‌ دماي‌ نقطه‌ شبنم‌  در سطح‌ زمين‌ است‌. اين‌ محدوده‌ باريك‌، در مناطق‌ و نواحي‌ خاصي‌ از جهان‌، هواي‌ مرطوب‌ دريايي‌ را از هواي‌ خشك‌ قاره‌اي‌ جدا مي‌كند. در طول‌ فصل‌ بهار و آغازين‌ تابستان‌، به‌ ويژه‌ در ايالات‌ متحده‌ امريكا، در بيش‌ از چهل‌ درصد 40% موارد رخدادهاي‌ جبهه‌اي‌، اين‌ حالت‌ خاص‌ يعني‌ خط‌ خشك‌ رخ‌ مي‌دهد. اين‌ خط‌ خشك‌، توده‌ هواي‌ چگال‌ سرشار از رطوبتي‌ را كه‌ از خليج‌ مكزيك‌ و درياي‌ كاراييب‌ آمده‌ است‌، از هواي‌ گرم‌ وخشك‌ وبالارونده‌ دروني‌ قاره‌ در جنوبغربي‌ ايالات‌ متحده‌ و مكزيك‌ جدا مي‌سازد. پديده‌ خط‌ خشك‌ در مناطق‌ و نواحي‌ ديگري‌ از كره‌ زمين‌ هم‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد. از ديگر نقاط‌ در روي‌ جهان‌ كه‌ اين‌ پديده‌ به‌ روشني‌ و آشكارا در روي‌ آن‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد، شبه‌قاره‌ هندوستان‌ پيش‌ از آغاز مانسون‌ تابستاني‌ جنوبغربي‌، وهمچنين‌ مركز آفريقاي‌ غربي‌ است‌. در منطقه‌ فلات‌ ايران‌ تاكنون‌ هيچگونه‌ پژوهش‌ و تحقيقي‌ در باره‌ وجود و يا عدم‌ وجود اين‌ مفهوم‌ نوين‌ انجام‌ نگرفته‌ است‌. جای آن دارد که با توجه به اهميت اين پديده، بررسی و مطالعه ژرف بر روی آن، به ويژه در آب‌های جنوبی ايران و خليج هميشه فارس، انجام پذيرد.

در روي‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ ويا در فاصله‌ بسيار نزديكي‌ از مقطعِ آن‌، توفانهاي‌ تندري‌ فراواني‌ رخ‌ مي‌دهد. منطقه‌ غرب‌ خط‌ خشك‌ در طول‌ روز اغلب‌ به‌وسيله‌ تندبادهاي‌ توانمند( Gust Wind )، توفان‌هاي‌ شن‌ وافزودگي‌ گرما و خشكي‌ هوا، شناسايي‌ مي‌گردد.

 در فاصله‌ نزديكي‌ از محدوده‌  شديدترين‌ گراديان‌ نقطه‌ شبنم‌[1]  كه‌ البته‌ لزوما روي‌ آن‌ قرار ندارد، معمولاً يك‌ خط‌ جابجايي‌ باد وجود خواهد داشت‌.  معمولاً بادها بر روي‌ سمت‌ "خشك‌" پديده‌ خط‌ خشك‌،  يك‌ مؤلفه‌ غربي‌، وبر روي‌ سمت‌ "تر" آن‌ يك‌ مولفه‌ شرقي‌ دارند. هنگامي‌كه‌ جبهه‌هاي‌ سطح‌ زمين‌ را در طول‌ خط‌ جابجايي‌ باد حركت‌ دهيم‌، به‌ جاي‌ منطقه‌ بيشينه‌ گراديان‌ افقي‌ دما، در اصل‌ آنرا به‌ جاي‌ محدوده‌ نيرومندترين‌ گراديان‌ نقطه‌ شبنم‌ قرار داده‌ايم‌. در اندازه‌گيري‌ها و مقدارسنجي‌هاي‌ مرتبط‌ با خط‌ خشك‌ در ايالات‌متحده‌امريكا، نسبت‌ آميختگي‌ ( Isohume ) معمولاً نزديك‌ به‌ 9 گرم‌ بر كيلوگرم‌ حاصل‌ شده‌ است‌. در روي‌ صفحه‌ نمايش‌ رادارهاي‌ نوين‌ يك‌ خط‌ باريك‌ و مشخص‌ ( fine line ) كه‌ همانا پديده‌ خط‌ خشك‌ است‌ نمايان‌ مي‌گردد. گاهي‌ در برخي‌ هنگامه‌ها و نه‌ همواره‌، يك‌ تراف‌ كم‌ فشار در طول‌ پديده‌ خط‌ خشك‌ برقرار مي‌گردد.



[1] Dew point

ژنگ هی

ژنگ هی

(حاجی محمد هرمزی)

  

برگرفته از سايت اينترنتی ششصدمين سال سفر دريايی ژنگ‌هی

http://www.china.org.cn/english/features/zhenhe/131456.htm

  نگارش و ويرايش:

جعفر سپهری

 

زندگينامه ژنگ‌هی:

1371 ميلادی (750 خورشيدی)

در دوره KunYang در محلی که امروز Jinging  ناميده می‌شود، در يک خانواده دريانورد و بازرگان ايرانی پسری به دنيا آمد که او را همنام پدرش محمد ناميدند. در تلفظ مردم چين او را MaHe صدا می‌کردند.

 

1382 ميلادی (761 خورشيدی)

ارتش سلسله پادشاهی مينگ، منطقه Yunnan را تسخير کرد. پدرش حاجی محمد Ma Hajj کشته شد و پسر را در توفان روزگار تنها گذاشت. او در سن 11 سالگی به تاوان خارجی‌الاصل بودن به زندان فرستاده شد. و پس از مدتی چون کودکی بيش نبود آزاد شد. پس از آن به دريا روی آورد.

 

1390 ميلادی (769 خورشيدی)

در سن 19 سالگی به دليل شهامت و مهارت دريانوردی‌اش، مورد توجه و حمايت  ZhuDi شاهزاده چينی و فرمانروای منطقه Yan  قرار گرفت.

 

1404 ميلادی (783 خورشيدی)

ZhuDi که اينک فرمانروای کشور چين شده بود، در يک اعطای ملوکانه! نام محمد را از MaHe به لقب اشرافی ZhengDi تغيير داد. و پس از چندی او را به مقام فرماندهی نگهبانان ويژه منصوب نمود.

 

1405 ميلادی (784 خورشيدی)

در سن 34 سالگی، از سوی امپراتور ZhuDi به عنوان فرمانده 27800 دريانورد، يک سفر دريايی برای شناسايی راه‌های دريايی اقيانوس جنوبی، جايي که اينک هندوچين و آسيای جنوب‌شرقی ناميده می‌شود، گسيل شد.  در اين سفر Wang JinHong او را همراهی می‌کرد.

در طی اين سفر در کشور سيام شهر و بندری راساخت که به نام خود او هم اينک نيز ZhengHe ناميده می‌شود.

 

1407 ميلادی (786 خورشيدی)

در مقام فرمانده ناوگان رهسپار دومين سفر دريايی با ناوگان سلطنتی شد. در اين سفر درياسالار Wang Jing Hong و درياسالار Hou Xian او را همراهی کردند.

در اين سفر او پادشاه و ملکه کشور Broneo به همراه يک هيات 150 نفره را به چين آورد و از ايشان پذيرايی بسيار گرمی به عمل آورد.

 

1409 ميلادی (788 خورشيدی)

در مقام فرمانده ناوگان، در ماه سپتامبر، سومين سفر دريايی خود را آغاز کرد. در اين سفر درياسالار Wang JinHong و درياسالار Fei Xin او را همراهی می‌کردند.

 

1413-1417-1421 ميلادی (792-796-800 خورشيدی)

با عنوان فرمانده کل نيروی دريايی امپراتور چين، درياسالار ژنگ‌هی، چهارمين، پنجمين و ششمين سفر دريايی خود را انجام داد.

در طی اين سفرها او ميان چين و سيلان (سريلانکا) پيمان‌های بازرگانی و سياسی بست. اين پيمان‌نامه‌ها به سه زبان چينی، تاميلی و فارسی نوشته شده‌اند که اينک در موزه ملی سريلانکا نگهداری می‌شوند.

 

1415 ميلادی (794 خورشيدی)

آرزوی دوران کودکی او برآورده شد. ديداری از شهرهای هرمز و مکه. در طی چهارمين سفر دريايی خود، او زادگاه نياکانش هرمز Ormus و قبله مسلمانان مکه Mecca را ديد و حاجی شد.

 

1431 ميلادی (810 خورشيدی)

در سن 60 سالگی و در مقام درياسالار ناوگان امپراتوری چين، آخرين سفر دريايی خود به سوی اقيانوس غربی را به همراه درياسالار Wang JinHong، درياسالار Ma Huan، درياسالار Fie Xin  و فرماندهی 27550 دريانورد به سوی اقيانوس غربی آغاز نمود.

 1433 ميلادی (812 خورشيدی)

در سن 62 سالگی و در طی آخرين سفر دريايی‌اش، در بندر کاليکوت، جنوب‌غربی هند، بيمار شد و درگذشت. پيکرش را به چين بازگردانيدند و بر فراز تپه Niushou (به معنی تپه سرگاو نر) ، جايی که خورشيد هر بامداد از دريا برمی‌خواست، به خاک سپردند.